ردپای برخی فارغالتحصیلان دانشگاهها در منحرف کردن تجمعات دانشجویی / از تکذیب بازداشت دانشجویان علم و صنعت تا حمل سلاح سرد در دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۵۷۶۶۲
جمعی از دانشجویان برخی دانشگاههای تهران در اعتراض به درگذشت «مهسا امینی» تجمع کردند که بر اساس شواهد این تجمعها در برخی از دانشگاهها با هدایت اشخاص فارغالتحصیل به سمت تشنج کشیده شد.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جمعی از دانشجویان در برخی دانشگاهها مانند دانشگاه علم و صنعت، تهران و شهید بهشتی در اعتراض به درگذشت خانم «مهسا امینی» تجمع کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این تجمعات نیز به مانند تجمعات روز گذشته برخی از دانشجویان با کف و سوت و سر دادن شعارهای ساختار شکنانه تلاش کردند تا راستای اهداف ضدانقلاب از فوت مهسا امینی بهره برداری سیاسی کنند.
همچنین جمعی از دانشجویان نیز در این تجمعات ضمن ابراز همدردی با خانواده مرحومه مهسا امینی و مردم کردستان سوء استفاده سیاسی از فوت مرحومه امینی را با سر دادن شعارهایی محکوم کردند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
به گفته گیلانی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت لیدرهای تجمع دانشجویان این دانشگاه از فارغ التحصیلان و برخی نیز افراد ناشناختهای بودند که در جمع دانشجویان معترض حضور یافته بودند و سعی در منحرف کردن تجمعات به سمت تشنج و انحراف داشتند.
وی بیان کرد: علی رغم انتشار شایعاتی در خصوص بازداشت دانشجویان معترض از سوی حراست دانشگاه علم و صنعت در فضای مجازی و کانالهای تلگرامی معاند؛ اما هیچ یک از دانشجویان توسط حراست بازداشت نشده اند.
به گفته گیلانی لیدرهای تجمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تلاش میکردند تا تجمع را به سمت سر در ورودی دانشگاه بکشانند؛ اما با توجه به همزمانی این تجمع با نماز ظهر و عصر با اقامه نماز جماعت در این محل تلاش آنها ناکام ماند.
همچنین تجمع دانشجویان دانشگاه تهران نیز برای دومین روز برگزار شد. در این تجمع نیز دانشجویان انقلابی ضمن ابراز همدردی با خانواده مهسا امینی و مردم کردستان بهره برداری دانشجویان سوء استفاده گر از این حادثه را محکوم کردند.
همزمان با این تجمع بیانیه خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه تهران نیز قرائت شد که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَام» امر به معروف و نهى از منکر دعوت اسلام است.
حدود سه روز است که فوت یکی از فرزندان سرزمینمان، همهٔ مردم ایران را داغدار کرده است؛ مهسا_امینی، دختری که پس از بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی و در حین طی کردن فرایند توجیهی از دنیا رفت. بسیج دانشجویی دانشگاه تهران نیز ضمن تسلیت، همدردی خود را با این غم اعلام میدارد.
همچنین از دستگاههای نظارتی مطالبه داریم که پس از حصول نتایج بررسیهای این پرونده در صورت وقوع تخلف با افراد خاطی برخورد شده و از تکرار مجدد هرگونه تخلفی در این زمینه جلوگیری شود و در صورت عدم وجود تخلف با عاملان دروغپراکنی برخورد جدی صورت بگیرد.
جریان دانشجویی مسلمان تماما از اصل مترقی حجاب در جهت حفظ کرامت انسانی دفاع کرده و حکومت اسلامی بر اساس شریعت و جلوگیری از حرام اجتماعی در این زمینه تکلیف دارد. همچنین محکومیت افرادی که دشمنی و کیننهتوزی با ملت شریف ایران دارند و جیرهخوری مستکبرانی که دستشان به خون جوانان این خاک آلوده است را جزو افتخارات خود میدانند و اساسا از هر موقعیتی جهت ضربه به ارزشهای فرهنگیِ ایرانی-اسلامی سواستفاده میکنند، امری ضروری است.
افکار و نیات سرشبکههای خارجنشین ترویج بیحیایی و مقابله با حجاب، درمورد ایران آنچنان مغرضانه، پلید و شیطانیست که در بزنگاههای مختلف یا با درخواست تحریم خارجی برای مردم مظلوم ایران و یا با دعوت به خشونت و خونریزی، خواهان تجزیه و نابودی مردم و کشور عزیز ما هستند.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی برخاسته از آراء مردم و با تکیه بر قانون اساسیای که صراحتا در آن عنوان شده است همهی مردم ایران از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردار هستند، منطقا باید در تمامی شئون حکمرانی این مهم را سرلوحه امور قانونگذاری و تصمیمگیری خود قرار دهد. همانطور که رهبر انقلاب بارها بر لزوم محفوظ نگاه داشتن حقوق عمومی آحاد مردم تاکید داشتهاند و خطاب به مسئولان درخصوص حفظ حق مردم در ساحتهای گوناگون هشدار دادهاند.
انقلاب اسلامی در تمام این سالها با پشتوانهی مردمی خود توانسته امنیت ملی را در سختترین شرایط حفظ کند و در این راه جوانانی به مرتبه رفیع شهادت رسیدند تا خون پاکشان متضمن این امر شود. با این حال از آنجایی که شکل گیری یک وضعیت اجتماعی، تحلیل تکخطی ندارد و متغیرهای مختلفی در آن دخیل هستند لازم است موضع خود را از وضعیت فعلی به صورت تحلیلی بیان کنیم:
۱. چندپارگی در حکمرانی فرهنگی؛ علت اصلی بحرانهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران پس از انقلاب سال ۵٧ و در طی حدود چهار دههٔ گذشته، یکی از مستحکمترین سنگرهای جهان در جهت حفظ ارزشهای والایی همچون؛ عفاف و خانواده بودهاند و یکی از مهمترین قیود آن، تأکید بر الزام حجاب و پیگیری ساز و کاری برای برخورد با فرایندهای هنجارشکن بوده است. این امر با وجود هجوم بیمحابای امپریالیسم فرهنگی به کشور از طریق ابزارهای رسانهای و حتی امنیتی، سبب تدوام و استمرار هویت اسلامی مردم ایران بوده است.
بدون شک حفظ این ارزشها و الزام بر عمل به دستورات اسلام توسط حکومتی که داعیهٔ احیای دین را دارد، بدیهی و به دور از تردید است. با این حال تنها مصوبهای که به این امر میپردازد، مصوباتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در مقدمهی مصوبهی ۴۲۷ شورایعالی انقلاب فرهنگی مورخ سال ۸۴ پیرامون فرهنگ عمومی آمده است: «حجاب و عفاف پدیده مذهبی-ارزشی مهمی در تعالیم اسلامی است و توجه به زمینههای فرهنگی-اجتماعی به عنوان بستر آن بسیار شایسته و لازم مینماید و اشاعه و تعمیق آن نیازمند آموزشهای بنیادین و مداوم در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع است».
در دنباله این مصوبه نیز به هر دستگاه و نهادی که عضو کمیته ترویج و گسترش فرهنگ عفاف هستند ماموریتهایی داده شد. همانطور که عنوان شده است امر پوشش و حجاب نیازمند نهادینه شدن در افراد است، اما سوال اینجاست با اینکه در این مصوبه، دستگاهها و نهادهای مرتبط با این امر از جمله وزارتخانهها، سازمانها و ارگانهای سیاستگذار موظف به اجرای اقداماتی از جمله تعریف فعالیتهای فرهنگی برای فرهنگسازی و نهادینه شدن این مسئله بودهاند و برای آن بودجه جداگانه دریافت کردهاند، در این سالها چه اندازه سیاستها و راهکارهایی که ابلاغ شده است، اجرایی شده است؟
کدام دستگاه ناظر به پیاده سازی این سیاستها در نهادهای مختلف دیگر بوده است؟ آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از اصلاحیههای چندبارهی این مصوبه، نقش ستادی خود را در اجرای این مصوبه داشته یا فقط به نقش نیروی انتظامی محدود شده است؟ سایر نهادها و سازمانها که سالیانه بودجههای هنگفتی تحت عنوان بودجههای فرهنگی به آنها تخصیص داده میشود کجای ماجرا ایستادهاند؟ نتیجتا با وضعیتی مواجه هستیم که محصولِ نگاه غلط و کمکاری متولیان حوزهی فرهنگی کشور است، به عبارتی چندپارگی در حکمرانی فرهنگی وضعیتی را به وجود میآورد که هیچکس متولی بحران پیشآمده نیست و در ادامه نهادی خود را پاسخگو نمیداند.
۲. ضعف کارکردی گشت ارشاد؛ بروز فضای نارضایتی میان آحاد جامعه و ایجاد دوقطبی درخصوص رویهی کجکاردِ گشتارشاد، علاوه بر آنکه اصل قانون حجاب را در مظان اتهام قرار می دهد و افکار عمومی را دچار دو قطب قانون حجاب یا گشت ارشاد می کند، سبب می شود اقتدار پلیس دچار خدشه شده و همین امر در درازمدت اقدامات پلیس در مواجهه با مسائل ضدامنیتی را با مشکل روبهرو کند. نیروی انتظامی باید با هرگونه مواجهه غیرقانونی و خلاف کرامت افراد خاطی برخورد کرده و به اطلاع فرد شاکی برسانند. همچنین اصلاح و بهینه سازی و بازبینی نسبت به وضع فعلی گشتارشاد مطالبه ایست که میشود به صورت تخصصی و قانونی آن را پیگیری کرد و مواجهههای فرهنگی را به نسبت مواجهههای انتظامی پررنگتر نمود.
۳. امر به معروف و نهی از منکر دو طرفه است؛ رئیس محترم جمهور در مناظرات انتخاباتی درخصوص برنامههایشان نکتهای را ذکر کردند تحت این عنوان که قائل به گشتارشاد برای مردم نیستند؛ بلکه گشتارشاد را برای مسئولین برقرار می کنند. تاریخچهی این نکته برمی گردد به درخواست حضرت امام برای تشکیل گشتارشاد ناظر به اعمال مسئولین.
زمانی نهی از منکر از سوی دولت «به معنای اعمِ آن» خطاب به مردم و بدنهی اجتماعی کارایی و اثرگذاری بهینه خواهد داشت که در سایه اعتماد عمومی نگاه مصلح بودن به مسئولین وجود داشته باشد. یعنی وقتی دولت قائل به اجرای قانون حجاب در عرصه عمومی است و مقدماتی جهت اجرای قانون فراهم می کند، متناظر با آن میبایست با تخلفاتی که سایه بر اعتماد عمومی مردم انداخته است مثل فسادهای اقتصادی همچون اختلاس، ربا و تبعیض نیز مقابله کند و مردم به صورت ملموس و شفاف همانطور که ون گشت ارشاد را میبینند مقابله و عزم مقابله با تبعیض و فساد اقتصادی و اختلاف طبقاتی را هم مشاهده کنند. اگر غیر از این شود اعتماد عمومی سلب شده و امر به معروف و نهی از منکر در این مسئله بی اثر خواهد بود.
۴. گشت ارشاد، محدود برای طبقهای خاص؛ در برههی فعلی شاهد آن هستیم که پدیده گشتارشاد اختصاص به طبقهای خاص از جامعه دارد و اگر دیگرانی خارج از عموم مردم قانون را در رابطه با امر پوشش پایمال کنند، پلیس امنیت اخلاقیای وجود ندارد که به آنها تذکر دهد. مصداق بارز آن سلبریتیهایی هستند که با وجود بی توجهی به نص صریح قانون همواره مورد پذیرش حکومت و دستگاههای مرتبط با امر فرهنگی بوده اند! که البته وجود هنجارشکن این افراد و صحه گذاشتن بر عملکردشان نیز دقیقا خلاف راهبردها و سیاستهایی است که نهادهای فرهنگی ملزم به اجرای آن در خصوص طرح جامع عفاف هستند، میباشد که این اتفاق یکی از مثالهای نقضیست که سبب می شود اساسا سیاستگذاری در حوزه پوشش راه به جایی نبرد.
در آخر لازم است اشاره شود که رسانهها و عوامل بیگانه که از هر مسئله و بحرانی به نفع مقاصد خود عمل میکنند و هدفشان هم تنها تضعیف کشور و ملت است نمیتوانند مرجعی برای راه حل مسائل باشند و حضور و بها دادن به وجودشان، کلاف مسائل را پیچیدهتر و غیرقابل حل میکند.
کرامت زن ایرانی و احقاق حقوق او نیازی به صیانت از سوی دشمن ندارد، زن ایرانی از دیرباز که در قامت مبارز طاغوت بود تا به امروز که در راه احقاق آرمانهای انقلاب اسلامی حاضر شده، قدرت خود را نشان داده است. بار دیگر اشاره میکنیم که در صورت وقوع هرگونه اقدام خشونت آمیز خارج از چارچوب و غیرقانونی از سوی نهادهای ناظر از جمله بعضی مامورین گشت ارشاد، این اقدامات با آرمان امنیت و آزادی انقلاب اسلامی همخوانی نداشته و در صورت وقوع از سوی بسیج دانشجویی به شدت محکوم میشود.
همچنین پیشنهاد می شود جهت نظارت بر حسن رفتار مامورین و شفافیت که منجر به پیشگیری از دروغ پراکنی علیه پلیس و همچنین ریل گذاری برخورد قانونی مامورین می شود با راهکارهای عملی مانند نصب دوربین دائمی بر روی پیراهن مأموران، ابهام در چنین بحرانهایی به حداقل رسانده شود.
البته تعمیم ناروای این نمونههای محدود به کلیت پلیس نیز ظلمی بزرگ در حق حافظان امنیت کشور است. در نهایت با تاکید و توصیه بر پیگیری اعتراضات در چارچوب قانون و در مدار عقلانیت، بسیج دانشجویی هرگونه بر هم زدن نظم جامعه و آسیب به اموال عمومی و توهین به مقدسات و نظام اسلامی را توسط عدهای فرصت طلب که قصد سواستفاده سیاسی از غم ملت شریف ایران را دارند محکوم میکند.
همچنین تجمعی در دانشگاه شهید بهشتی مشابه دیگر تجمعات دانشگاههای تهران برگزار شد.
در این تجمع برخی از دانشجویان با سر دادن شعارهای ساختارشکنانه و همسو با اهداف ضد انقلاب تلاش کردند تا از فوت مرحومه مهسا امینی بهره برداری سیاسی کنند که شعارهای آنها با واکنش دانشجویان انقلابی مواجه شد.
در این تجمع برخی از افراد از بیرون به جمع دانشجویان راه یافته بودند و برخی نیز سلاح سرد مانند چاقو به دست داشتند که حراست با آنها برخورد کرد. همچنین تعدادی از این دانشجویان با پرتاب بطریهای آب و با استفاده از وسایل دیگری که در اختیار داشتند به دانشجویان انقلابی حمله ور میشدند و تعدادی از این دانشجویان هم زخمی شدند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: مهسا امینی دانشگاه علم و صنعت دانشگاه تهران دانشگاه شهید بهشتی تجمع دانشجویی سلاح سرد کد ویدیو دانلود فیلم اصلی دانشگاه علم و صنعت بسیج دانشجویی دانشگاه ها مهسا امینی گشت ارشاد نهاد ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۵۷۶۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنبش دانشجویی ۷ اکتبر
کنشهای اعتراضی که در دانشگاههای آمریکا در حال وقوع است ناظر به یک اقدام اعتراضی و مخالفت با سیاستهای دولت آمریکا در مورد اسرائیل و غزه رخ داده است؛ امری که در نقطه مقابل با توجه به اینکه سیاست حاکمیت ایران حمایت از مقاومت و مخالفت با رژیمصهیونیستی است، تقریبا معنای اعتراضی خود را از دست میدهد. اما در نقطه مقابل نیز این نکته را مورد توجه قرار میدهد که در همراهی نظام حکمرانی با مساله فلسطین امکان جریانسازی در حوزههای مختلف و همراه کردن دیگر دانشجویان با این مساله سهلتر از اروپا و آمریکاست.
به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت: بیشتر از پنج روز است که دانشجویان دانشگاه کلمبیا در اعتراض به تصویب لایحه حمایتی از اسرائیل، در محوطه این دانشگاه تجمع کردند.
«JOIN US» تابلو نوشتی بود که دانشجویان دانشگاه کلمبیا در کنار چادرهای محل اسکان و پرچمهای فلسطین نصب کرده بودند.تحصن آنها نقطه شروع واکنشهای اعتراضی، علیه طرح جدید سنای آمریکا در حمایت از رژیمصهیونیستی است. بعد از بازداشت نزدیکبه ۱۰۰نفر از دانشجویان، این اعتراضات به دیگر دانشگاههای آمریکا هم رسید و حتی برخی اساتید دانشگاه نیز به این اعتراضات پیوستند، این واکنشهای اعتراضی تقریبا تمام جامعه آمریکا را درگیر کرده است و حتی واکنش رئیسجمهور آمریکا را نیز بهدنبال داشت.
کمک ۲۶ میلیاردی آمریکا به اسرائیل
سنای آمریکا روز ۲۴ آوریل بالاخره بسته ۹۵ میلیارد دلاری کمک به اوکراین، اسرائیل و تایوان را تصویب کرد. بر این اساس، حدود ۲۶ میلیارد دلار برای کمک به رژیمصهیونیستی درنظر گرفته شده که ۴ میلیارد دلار آن صرف هزینههای موشکی رژیم خواهد شد. دانشجویان آمریکایی در دانشگاه کلمبیا بیش از پنج روز است که با پریایی چادر و نصب پرچم در محوطه دانشگاه علیه اقدامات دولت دست به تحصن زدند. با این حال برخی رسانههای آمریکایی، تلاش دارند تا این تجمعات را در راستای یهودستیزی تعریف کرده و تحلیل کنند.
واشنگتنپست مدعی است بعد از اینکه رئیس دانشگاه کلمبیا در کنگره آمریکا حاضر شد و اظهاراتی را درباره یهود ستیزی مطرح کرد، این تجمعات شکل گرفته است. پس از آن رئیس دانشگاه در تماس با پلیس نیویورک با دانشجویان برخورد کرده و نزدیک به ۱۰۰ دانشجو در کلمبیا بازداشت شدند. این اتفاق منجر به اوج گرفتن تجمعهای اعتراضی در کلمبیا شد و به دانشگاههای دیگر نیز رسید. ادامه این اعتراضات تا آنجا پیش رفت که کلاسهای حضوری دانشگاه کلمبیا لغو و کلاسها تنها بهصورت مجازی برگزار شد. علاوهبر این اساتید دانشگاه کلمبیا نیز در حمایت از فلسطین اعتراض کردند، البته آنها ترجیح دادند تجمعی جدای از دانشجویان برگزار کنند.
موج حمایت از فلسطین در دانشگاههای آمریکا
اعتراضاتی در دانشگاههایی نیویورک، میشیگان، کالیفرنیا و ماساچوست برگزار شد. روز دوشنبه در دانشگاه ییل آمریکا نیز دانشجویان در ادامه تحصن دانشجویان در کالیفرنیا به اختصاص بودجه به رژیم اعتراض کردند که نزدیک به ۴۷ نفر از آنها نیز بازداشت شدند. در دانشگاه نیویورک نیز اساتید دانشگاه، درست وقتی که مسئولان دانشگاه سعی در متفرق کردن دانشجویان داشتند، اساتید اطراف دانشجویان، دیوار تشکیل دادند و اجازه ندادند تجمعهای اعتراضی متفرق شود. بخش جالب تجمعهای اعتراضی علیه حمایت دولت آمریکا از رژیم، شعارهایی بود که در حمایت از مردم ایران داده شد. گروهی از دانشجویان از عملیات ایران در سرزمینهای اشغالی نیز حمایت کردند. ادامه اعتراضات در کالیفرنیا و اوج گرفتن آن در دانشگاههای آمریکا تا آنجا ادامه پیدا کرد که «الیز استفانیک»، نماینده مجلس نمایندگان و هیات جمهوریخواه مجلس نمایندگان، نامهای ارسال کردند و بهخاطر عدم تامین محیط امن برای دانشجویان از او خواستند که استعفا دهد. با این حال اما دولت بایدن همچنان حامیان فلسطین را یهودستیز خوانده و اقدام اعتراضی دانشجویان را محکوم کرده است. برای بررسی بیشتر آنچه در این دانشگاه اتفاق افتاد با «مارز پرادو»، دانشجوی آمریکایی دکتری ایرانشناسی دانشگاه تهران گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
صدای یهودیهای ضد صهیونیسم هم قطع میشود
تجمعاتی که امروز برگزار میشود، اتفاق جدیدی نیست. مارز پرادو، دانشجوی دکتری ایرانشناسی دانشگاه تهران در این باره گفت: «این تظاهرات با موضوع حمایت از فلسطین مربوط به دهه ۱۹۹۰ است و دانشجویانی که الان جزء موسسان و بنیانگذاران انجمن SJP - Students for Justice in Palestineهستند، شروع به تبیین و آگاهسازی مردم میکنند. دانشجویان دانشگاههای دیگر هم با دیدن فعالیتهای این انجمن از آن الگوبرداری کرده و نمایندگی خود را در دانشگاه تاسیس میکند. بنابراین تقریبا ۳۰ سال است که این اعتراضات آغاز شده است. نمایندگان این انجمن در کانادا، مکزیک، آمریکای شمالی و اروپا هفته آپارتاید اسرائیل را تشکیل دادهاند که هر سال یکبار فعالیتهای اجتماعی و فعالیتهای نمادین برای نشان دادن وضعیت مردم فلسطین انجام میشود. آنها سخنرانان، فعالان و اساتید معروف را دعوت میکنند که در دانشگاهها صحبت کنند.
کمپین BDS -Boycott, Divestment and Sanctionsبه معنی بایکوت، عدمسرمایهگذاری و تحریم اسرائیل تشکیل شده است. اعضای انجمن SJP در آمریکا تلاش میکنند که این کمپین شکل گرفته و تقویت شود. در مورد تجمع اخیر مجوز SJP دانشگاه کلمبیا در نیویورک بهدلیل اینکه از ۷ اکتبر فعالیتها و اعتراضاتی انجام دادهاند و خیلی دیده شدهاند، برای یک ترم تعلیق شد. گروههای صهیونیستی در دانشگاهها از این انجمنها و کمپینها شکایت میکنند و میگویند آنها ما را تهدید کرده و میترسانند، اما اینها همه بهانه و دروغ است JVP (Jewish Voice for Peace). به معنی «صدای یهودیها برای صلح» که متشکل از یهودیان ضد صهیونیست است، در بعضی از دانشگاهها و خارج از دانشگاهها از انجمنهای حامی فلسطین دفاع میکند، اما مجوز اینها هم تعلیق شد. با این وجود، دانشجویان فعالیت فردی و خارج از انجمنی خود را ادامه میدهند. انجمن دیگری به نام Palestine league است که حامیان فلسطین را در صورت بازداشت و نیاز به کمک همراهی میکند. یکهفته پیش دانشجویان دانشگاه ییل که یکی از قدیمیترین و معتبرترین دانشگاهها در ایالاتمتحده است، از دانشگاه تقاضا کردند سرمایهگذاری بر اسرائیل باید متوقف شود، اما پلیسها وارد شدند و خیلی از این دانشجویان را بازداشت کردند.»
اساتید باکلاس علنا از فلسطین حمایت میکنند
پرادو با بیان اینکه تجمعات اخیر بهدلیل حضور پلیسها خشونتآمیز شده است، گفت: «مردم چادرهایی در دانشگاهها و خارج از آن برپا کرده و در آن زندگی میکنند که نمادی از آوارگان غزه است. با ادامه پیدا کردن این فعالیتها پلیس وارد میشود و نمایندگان SJP را دستگیر میکند. دانشجویان دیگر دانشگاهها نیز با دیدن این اتفاقات وارد صحنه میشوند و جمعیت بیشتر میشود. با این حال تعداد خیلی زیادی از اساتید و دانشجویان حامی فلسطین بازداشت شدهاند و بخش زیادی از این اساتید کارشان را از دست دادهاند. اعضای ارشد انجمنها فلسطینی هستند اما شاید باورتان نشود که مردم آمریکا را غیرفلسطینیها آگاه کردند. خیلی از اعضای SJPغیرفلسطینیها هستند حتی یهودیهای ضد صهیونیست هم دیده میشوند. پلیسها در نیویورک مردم را بازداشت میکنند و آنها را با باتوم میزنند و مایعی برای پراکنده کردن جمعیت بهسمت مردم میپاشند که دقیقا همین مایع را اسرائیلیها علیه معترضان فلسطینی استفاده میکنند. این مایع بوی بدی میدهد و رنگی نزدیک به سبز و آبی دارد.
ما در آمریکا انقلاب اسلامی نداشتیم بنابراین چیزی که ما میبینیم با نگاه دینی و مذهبی نیست، بلکه امری اخلاقی و انسانی است. پس در این گروهها میبینیم اکثر یهودیهایی که از فلسطین حمایت میکنند مذهبی نیستند و تفکرات مذهبی هم ندارند. آنها بهخاطر یک امر انسانی از فلسطین حمایت میکنند. به همین دلیل هم سوسیالیستها و هم حتی طرفداران LGBTQ نیز دیده میشوند. بنابراین در آمریکا مساله حمایت از فلسطین یک امر دینی و مذهبی نیست، بلکه بهعنوان یک موضوع انسانی برداشت میشود. از همه طیفها حتی اساتید هم دیده میشوند. در مورد آنها بحث کلاس گذاشتن وجود ندارد بسیاری از اساتید با شرایط خیلی خوب فعالیتهای حمایتی از فلسطین انجام میدهند و همانطور که گفتم شغلشان را از دست میدهند. از ۷ اکتبر و عملیات طوفان الاقصی و حتی قبل از آن مساله فلسطین مثل یک سنگ محک شده است. خیلیها بهخاطر انتقاد کردن از اسرائیل کارشان را از دست دادند.»
طیف گستردهای از مردم حضور دارند
در طول دهههای اخیر، صهیونیستها از لابیهای مختلف در امور ایالات متحده و مسائل بینالملل، بهرههای زیادی بردهاند. مارز پرادو در خصوص این تازهترین لابی صهیونیستها در برخی از ایالتهای آمریکا گفت: «اسرائیلیها در آمریکا با لابیهایی که انجام میدهند توانستند لایحهای در سیستم حکمرانی برخی ایالتها بیاورند که فعالیت اجتماعی طرفداران فلسطینیها را محکوم میکند. اگر فردی بخواهد در یکی از این ایالتها کار کند باید در قرارداد کاریاش تعهد بدهد که هیچ فعالیت اجتماعی حمایتی از فلسطین انجام ندهد. یعنی صهیونیستها اینقدر میتوانند در موضوعات مربوط به زندگی روزمره مردم لابی داشته باشند. پس مردم فقط به خاطر حمایت از فلسطین و انتقاد از اسرائیل از خیلی وقت پیش دارند کارشان را از دست میدهند و پیشرفت نمیکنند. یک مورد در دو سه ماه اخیر خیلی معروف شد؛ استاد تاریخ و استعمارزدایی در تگزاس کار خود را به اتهام یک حرف ضدیهودی از دست داد اما این فقط بهانه بود. بعد از دو ماه مساله بررسی شد و وکیل این استاد از انجمن Palestine league کمک گرفت و مساله حل شد. یعنی صهیونیستهایی که از این استاد شکایت کردند حتی نتوانستند بهانه خوبی برای اخراج این استاد بسازند. این فقط یکی از مصداقهایی است که معروف شد. به طور کلی طیف گستردهای از مردم در این تجمعات شرکت میکنند. در آمریکا هم مثل ایران در خارج از دانشگاه میتوانند در مراسمات دانشگاهی شرکت کنند و از همین طریق مردم زیادی میان دانشگاهیان نسبت به مساله فلسطین آگاه شدهاند. حتی اتحادیه کارگران هم حمایت میکنند و بیانیه صادر میکنند.
در آمریکا تحلیلگران میگویند «چگونه یک انجمن (SJP) دارند یک نسل جدید را «سیاسی» میکنند که در واقع مترادف «متمدن» است. یعنی امر فلسطین دارد مردم غربی را بالاخره متمدن میکند. نکته دیگر این است که دانشجویان توافق از دانشگاهها و اساتید داشتند که از فلسطین حمایت کنند، مخصوصا بعد از تخریب کل دانشگاه و مرکز آموزشی در غزه؛ یعنی حتی در عالیترین دانشگاههای آمریکا خیلیها هیچ حرفی برای همتایانشان که توسط اسرائیل در غزه کشته شدند نزدند.»
نگاهی به کنش دانشگاههای ایران در موضوع فلسطین
در نگاه به کنش دانشجویان این موضوع به وضوح خود را نشان میدهد که کنش اعتراضی علیه تصمیمی که در آمریکا صورت گرفته بود، تبدیل به یک جریان در دانشگاههای آمریکا شد و واکنش مقامات آمریکایی را به همراه داشت. در نقطه مقابل و ناظر به اتفاقاتی که در حمایت از فلسطین در اروپا و آمریکا اتفاق افتاده، سوالی که وجود دارد این است که چرا در دانشگاههای ناظر به مساله فلسطین، مسالهسازیهای اینچنینی اتفاق نمیافتد و یا کمتر دیده میشود؟ اگرچه بعد از آغاز عملیات ۷ اکتبر، تجمعاتی در دانشگاههای مختلف ایران برگزار شد اما به مرور این کنشها شیب نزولی به خود گرفت. حتی در اتفاق اخیر و بعد از عملیات وعده صادق نیز کنش چندان موثر و پررنگی از جامعه دانشگاهی و تشکلهای دانشجویی دیده نشد؛ جدا از اینکه کنشهای دانشگاهی را نباید صرفا محدود به برگزاری تجمعات دانست اما در همین اندازه نیز آنچه که باید در دانشگاهها اتفاق نیفتاده است.
چرا دانشگاهها در ماجرای فلسطین جریانساز نبودند؟
کنشهای اعتراضی که در دانشگاههای آمریکا در حال وقوع است ناظر به یک اقدام اعتراضی و مخالفت با سیاستهای دولت آمریکا در مورد اسرائیل و غزه رخ داده است؛ امری که در نقطه مقابل با توجه به اینکه سیاست حاکمیت ایران حمایت از مقاومت و مخالفت با رژیمصهیونیستی است، تقریبا معنای اعتراضی خود را از دست میدهد. اما در نقطه مقابل نیز این نکته را مورد توجه قرار میدهد که در همراهی نظام حکمرانی با مساله فلسطین امکان جریانسازی در حوزههای مختلف و همراه کردن دیگر دانشجویان با این مساله سهلتر از اروپا و آمریکاست. با این حال اما انفعال یا رخ ندادن کنش جدی در دانشگاه در اتفاقاتی مثل فلسطین این شبهه را ایجاد میکند که تنها نظام حکمرانی در ایران، سیاست خود را بر حمایت از مقاومت و مخالفت با رژیمصهیونیستی تعریف کرده است و مساله فلسطین صرفا در سیاست نظام حکمرانی متوقف بماند. یکی از مواردی که میتواند این نگاه را در هم بشکند، کنش فعال جنبش دانشجویی در اتفاقات اینچنینی است. در این مدت کمتر اتفاق و رویدادی را شاهد بودیم که از طریق ابتکار جنبشهای دانشجویی در مساله فلسطین، صورت گرفته باشد؛ بخشی از آنها صرفا در تجمعات و بخشی هم تقلیدی از آنچه گروههای دانشجویی در اروپا و آمریکا انجام دادند، صورت گرفته است. با این حال در سمت دیگر نیز ممکن است این نگاه وجود داشته باشد که چون سیاست نظام حکمرانی، حمایت از فلسطین است، براین اساس لزوم فعالیت جدی، برای ماجرای فلسطین از سوی جنبش دانشجویی احساس نشده است. اما نگاه نظام حکمرانی متفاوت از فعالیت قشر دانشجویی دیده میشود. جدای از اینکه دانشجو میتواند کنشگری موثری در اصلاح ساختارهای حکمرانی داشته باشد، کنشهای او تا حدی مردمی و خودجوش نیز تلقی میشود. برای مثال رسانههای فارسیزبان در ماجرای اتفاقات ۱۴۰۱ هرزمان که قصد داشتند شکاف میان جامعه ایرانی و نظام حکمرانی را نشان دهند از بستر دانشگاهها استفاده میکردند.
هنوز نمیدانیم چه باید بکنیم؟
بهنظر میرسد دانشگاه و به خصوص دانشجویان چه در قبال اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد چه در مسائل مربوط خود دانشگاه دچار نوعی انفعال شدهاند. اگر ماجرای اتفاقات فلسطین را کنار بگذاریم، تقریبا در جنبش دانشجویی در بزنگاههای مهمی مثل مساله فلسطین و در مسائل مختلفی که درون کشور رخ میدهد، کنش موثری دیده نشده است. اعتراضات رخداده نسبت به برخی موارد چندان فراگیر نبوده است. بخشی از علت این انفعال را باید در کنش جنبش دانشجویی جستوجو کرد؛ چرا که کنش و مسالهیابی و فهم درست اینکه چه باید کرد، از جانب جنبش دانشجویی، میتواند دیگر دانشجویان را نیز با خود همراه کند. امری که بهنظر میرسد، دانشجویان در فهم دقیق «چه باید کرد» هنوز ضعف دارند و نتیجتا خروجی آن انفعال این است که در موضوعاتی که نیازمند کنش دانشجویان است واکنشی از سمت آنها دیده نمیشود؛ و در سمت دیگر هم نمیتواند دیگر دانشجویان را برای جریانسازی یا انجام یک اقدام همراه کند. برای مثال در روزهایی که عملیات ۷اکتبر آغاز شده بود، کمتر کنشی از سمت جنبش دانشجویی درون دانشگاهها دیده شد که بتواند دانشجویانی که نسبت به این موارد کمتر دغدغه داشته باشند را با خود همراه کند.
آفت انفعال و جای خالی کنش موثر دانشجویی
در سمت دیگر بخشی از این موضوع که چرا بروز کنشهایی همانند آنچه در آمریکا مشاهده میشود را میتوان در سیاستگذاریهای اخیر در دانشگاهها جستوجو کرد؛ بهنظر میرسد، تلاش برای سیاستزدایی از فضای دانشگاهها و تکصدایی شدن تشکلهای دانشجویی، فضایی را به وجود میآورد که دانشگاه یا دانشجویان نسبت به اتفاقات مهمی که در درون دانشگاه و کشور رخ میدهد، نتوانند کنش موثری داشته باشند و تنها در استثنائات و اتفاقات مهمی که نمیشود نسبت به آن سکوت کرد، خود را نشان میدهند، که در آن مورد نیز آنها با موج بهوجودآمده همراه شده و مساله تازهای ایجاد نمیکنند.
تکصدایی شدن تشکلهای دانشجویی و حذف شدن تشکلهایی که نظرات بعضا متفاوتی در بعضی موضوعات داشتند یکی از آسیبهایی است که میتواند دانشگاه و فضای دانشگاه را به سمت انفعال هل دهد، اگرچه حرکت دانشگاه به سمت رادیکالیسم آسیب جدی به فضای آن وارد میکند، در نقطه مقابل نیز تلاش برای جلوگیری از اعلام نظر و کنشگری دانشجویان در مسائل مختلف نیز آسیب مضاعفی به همراه دارد. در چنین فضایی طبعا نمیتوان از قشر دانشجو توقع داشت که بتواند در اتفاقات و مسائل مهم درون دانشگاه و کشور جریانساز باشد؛ چراکه اساسا فضایی در اختیار او قرار نمیگیرد که بتواند نقش موثری در آن ایفا کند.
انتهای پیام